منتديات الأشراف العروسيين
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

امثال عربیه مع معادلهافی امثال الفارسی

اذهب الى الأسفل

امثال عربیه مع معادلهافی امثال  الفارسی  Empty امثال عربیه مع معادلهافی امثال الفارسی

مُساهمة من طرف ابراهیم ابن العروس الخميس 19 أبريل 2012, 5:29 pm

امثال عربیه مع معادلهافی امثال الفارسی

1. مَنْ طَلَبَ شیئاً وَ َجَدَّ وَجَدَه. (عاقبت جوینده یابنده بود.)

2. مَنْ صارَعَ الحقّ صَرَعَــهُ . (هر که با حق در افتد ور افتد.)

3. الیَـدُ الواحدةُ لا تُــصفّق . (یک دست صدا ندارد)

4. وَهَبَ الأمیرُ ما لا یَـمْلِک . (از کیسه خلیفه می‌بخشد)

5. لا یمدح العروسَ إلّا أهلُها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

6. مَنْ قَــرَعَ باباً و لَجّ وَلَجَ . (عاقبت جوینده یابنده است)

7. من طلب العُلی سَهِرَ اللیالی . (گنج خواهی در طلب رنجی ببر.)

8. لکلّ مقام مقال. (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد)

9. الکلام یجرّ الکلام. (حرف حرف می کشد .)

10. باتَ یَشوی القراح . (آه ندارد که با ناله سودا کند)



. ماهکذا تورد یا سعد الإبل (این ره که تو می‌روی به ترکستان است)

12. کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد)

13. من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بی‌خار خداست)

14. من حَفَرَ بئراً لأخیه وََقَعَ فیها . (چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی)

15. تَسْمَع بالمُعیدی خیرٌ مِن أن تَراه. (آواز دهل شنیدن از دور خوش است)

16. لکلّ فرعون موسی . (دست بالای دست بسیار است)

17. ماحَکّ ظَهری مثلُ ظُفری . (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)

18. کلم اللسان أنکی مِن کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)

19. کالمُسْتَجیر من الرّمضاء بالنّار .(از چاله به چاه افتادن)

20. لا تؤخّر عمل الیوم إلی غدٍ . (کار امروز را به فردا میفکن)

21. لا یؤخذ المرء بذنب أخیه (کسی به خاطر گناه برادرش مؤاخذه نمی شود.)

22. لکلّ جدید لذّة. (نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار)

23. لا یُلدَغُ العاقلُ من جُحر مرّتین (آدم خردمند دوبار از یک سوراخ نیش نمی خورد.)

24. عند الشدائد تعرف الإخوان (دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی)

25. غاب القطّ إلعب یا فار (گربه نیست پس ای موش بازی کن .هر کاری می خواهی بکن.)

26. فعل المرء یدلّ علی أصله (از کوزه همان برود تراود که در اوست)

27. فوق کلّ ذی علم علیم (دست بالای دست بسیار است)

28. أظهرُ من الشمس . (آشکارتر از خورشید است .)

29. قاب قوسین أو أدنی (کنایه از بسیار نزدیک بودن)

30. الصبر مفتاح الفرج (گر صبر کنی زغوره حلوا سازی)

31. الطیور علی أشکالها تقع (کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز)

32. عاد بخُفَّی حنین ـ عاد صفر الیدین (دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت)

33. أین الثَـری و أین الثریّا ؟ (دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه هر دو جانسوزند ولی این کجا و آن کجا)

34. زاد الطّین بلّه (قوز بالا قوز شد.)

35. خیر الناس من ینفع الناس (بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی برساند)

36. بیضة الیوم خیر من دجاجة الغَد. (سیلی نقد به ازحلوای نسیه)

37. بلغ السّکین العظم (کارد به استخوان رسید)

38. عصفور فی الید خیر من عشرة علی الشجرة. (سرکه نقد به زحلوای نسیه)

39. ربّ سکوت أبلغ من الکلام (چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است)

40. السکوت أخو الرّضا. (سکوت علامت رضاست)

41. رحم الله إمرئ عمل عملاً صالحاً فأتقنه (کار نیکو کردن از پر کردن است)

42. حبه حبه تصبح قبه (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)

43. الحسود لا یسود (حسود هرگز نیاسود)

44. الحقّ مرّ .(راستی تلخ است)

45. خیر الأمور أوسطها (اندازه نگهدار که اندازه نکوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست.)

46. خیر البرّ عاجله (در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست)

47. خیر الکلام ما قلّ و دلّ (کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ تا ز اندک تو جهان شود پر)

48. خالِفْ تُـعْرَف (مخالفت کن تا مشهور شوی .)
ابراهیم ابن العروس
ابراهیم ابن العروس
أعروسي(ة) مسيطر(ة)
أعروسي(ة) مسيطر(ة)

عدد المساهمات : 755
العمر : 58
الموقع : الاهواز
العمل/المهنة : مدرس تاریخ وجغرافیا

الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل

الرجوع الى أعلى الصفحة

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى